
۵,۰۰۰ تومان
ایستادم. مدتها بود که ریحانه را ندیده بودم. ریحانه شاید حالا داشت گلیم میبافت. شاید هم داشت به زنها درس میداد. تنها امیدم آن بود که آنچه بر من میگذشت بر او هم بگذرد. آیا گوشوارهای که ساخته بودم، برایش همان معنایی را داشت که سکهها برای من؟ گوشواره را به گوش کرده بود؟ ...
*****
مظفر سالاری ( ۱۳۴۱ ) از نویسندگان خوب و توانمند در ادبیات داستانی و به خصوص ادبیات کودک و نوجوان است.
*****
«رویای نیمه شب» یک حکایت عاشقانه در یک بستر پاک و اخلاقی است و به روایت دلداگی پسری سنی مذهب به یک دختر شیعه پرداخته است؛ همچنان که در بطن این روایت، حکایت تشرف ابوراجح حمامی به محضر نورانی امام زمان (عج) را نیز شرح داده و مخاطب خود را غیر مستقیم با معارف شیعی همراه کرده است.
شخصیت محوری داستان هاشم، جوانی سنی مذهب است که در کودکی پدرش را از دست داده و مادرش نیز وی را رها کرده، توسط پدربزرگش تربیت شده و اکنون به جوانی رعنا بدل شده است. او که در کارگاه و فروشگاه زرگری ابونعیم (پدربزرگش) فن زرگری فراگرفته و مشغول است، روزی به خواست و اصرار وی از کارگاه به فروشگاه آمده تا در امر فروش به پدربزرگش کمک نماید : «از چند پله سنگی پایین رفتم. فقط همین و در کمتر از یک ماه ماجرایی را از سرگذراندم که زندگیام را زیر و رو کرد.»
این رمان با عنوان قبلی « ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺒﯽ در ﺣﻠﻪ » ﻧﺎﻣﺰد ﮐﺘﺎب ﺳﺎل ﺟمهوری اﺳﻼﻣﯽ ، ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﮐﺘﺎب ﺳﺎل وﻻﯾﺖ و ﮐﺘﺎب ﺳﺎل ﺳﻼم ﺑﭽﻪ ها و ﭘﻮﭘﮏ در ﺳﺎل ۸۳ ﺑﻮده اﺳﺖ .

نصرت الله محمودزاده
۹۵۰ تومان
این کتاب مشاهدات نصرتالله محمودزاده است از بمباران شیمیایی حلبچه. او كه خود در صحنه حضور داشت و شاهد اين صفحات غمگين جنگ بود, مظلوميت مردم بيدفاع حلبچه و تمام احساسات و مشاهدات خود را در تاريخ ثبت كرد تا سندي باشد بر جنايات دشمن بعثي. «وقتی این خاطرات را مینوشتم، خیلی بر من سخت گذشت. نمیدانم حال که شما قصد ورق زدن این صفحات غمگین جنگ را دارید، چه حالی بهتان دست خواهد داد. فروش چهلهزار نسخهای از این کتاب، بیشتر در مناطق کردنشین بود...» از درون خانهای که در ابتدای محله واقع شده است، صدایی به گوشم میرسد. صدایی که توجهم را به خود جلب میکند و مرا به سوی خانه میکشاند. یعنی کسی زنده مانده است؟ چه طور؟ شاید وزش باد مانع نفوذ گازهای شیمیایی به داخل این کوچه شده باشد! در باز است و اتاقهایش به هم ریخته. هیچ کدام از لوازم خانه سرجای خودش نیست. فریاد مظلومانهای مرا سر جایم میخکوب میکند و گریهی وحشت زده چند کودک، تمام وجودم را فرا میگیرد. چرا آنها میگریند؟ وارد حیاطی میشوم که شمارهاش برایم آشناست : ۵۹۸

سپیده کاشانی
۱,۲۵۰ تومان

محمدعلی محمدی
۲,۷۵۰ تومان

فرانک اوکانر
۱,۷۰۰ تومان

مظفر سالاری
۳,۴۵۰ تومان
این کتاب شامل شش فصل است. پنج فصل به پنج روز اقامت رهبر در یزد اختصاص دارد و یک فصل شامل ضمائم است. چکیده کتاب: شیخ، که نویسنده است، قرار است از روزهای دیدار آیت الله خامنهای از شهر یزد گزارشی تهیه کند. از او خواسته میشود و با نگاه ویژة خودش این گزارش را بنویسد نه مانند خبرنگاران و گزارشگران عادی. او، همراه صفاییان، که عکاس است، راهی خانة معلم میشود و بعد از هماهنگیهای لازم همراه خبرنگاران و عکاسان و فیلمبرداران سوار بر وانتی میشوند و برای استقبال از رهبر به چهار راه دولتآباد میروند. مردم شهر با پختن آش نذری و تزئین کوچهها و خیابانها مشتاق دیدار رهبر هستند. رهبر شهر یزد را مرکز دانش و هنر و کار و تلاش و مردم یزد را قناعتپیشه و سختکوش مینامند و از مردم یزد به خاطر اجتماع عظیمشان در هوای سرد تشکر میکنند. روز دوم آیتالله خامنهای برای بیش از پنجهزار دانشجو سخنرانی میکنند و به دیدار خانوادههای شهدا در منزل آنها میروند. روز سوم در پادگان تیپ الغدیر مراسم مشترک نیروهای مسلح برگزار میشود و فرماندهان سخنرانی میکنند و همان شب در مسجد حظیره رهبر بر سر عدهای از طلبههای جوان با دست خود عمامه میگذارند. روز چهارم آیتالله خامنهای به ابرکوه میروند و در ورزشگاه شهید اکبر پور سخنرانی میکنند و بعد ورزشگاه را به مقصد گلزار شهدا ترک میکنند. در روز پنجم رهبر به ورزشگاه شاهدیه و به دیدار از مسجد جامع یزد میپردازند. در جای جای این کتاب به معرفی خیابانها و محلههای شهر یزد و برخی از آداب و عادات یزدیها پرداخته شده است. گزیده متن: ص ۱۰۲: هرکس نشسته بود از جا برخاست تا همراه با دست تکان دادن رهبر احساسات صمیمانه خود را نشان دهد. دریای آرام دوباره به تلاطم درآمده بود. گروه حفاظت هر کجا که بودند به سمت معبر خروجی به راه افتادند و به نویسندگان و فیلمبردارها و عکاسان اشاره کردند که همراهیشان کنند. ص ۲۰۵: سخنان آقا که به پایان رسید، ایشان طبق معمول مشغول دعا کردن شدند. جمعیت از ته دل آمین میگفتند. این آمینها نوعی لبیک به توصیههای رهبر نیز بود. شیخ دفترچهاش را بست و همراه با همه دستها را بالا آورد.

احمد تورگوت
۸,۰۰۰ تومان
رمان «شهید عشق» بازخوانی عرفانی واقعهی عاشوراست که بهقلم احمد تورگوت برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ در ترکیه به چاپ رسیده و با استقبال کم نظیر خوانندگان مواجه میشود. او پیش از این فیلمنامه پربینندهترین سریال ترکیه را نوشته ودر عرصه ادبیات نمایشی حضوری فعال داشته است. این رمان اولین بخش از سهگانهی «شهید عشق» ، «سفیر عشق» و «سجده عشق» است. «شهید عشق» را نمی توان یک رمان با فراز و نشیبهای داستانی معمول دانست اما بیشک تلاشیست در جهت بازگویی واقعهی کربلا به شیوهای داستانی و همراه با چاشنی جهانبینی عرفانی. این کتاب تاکنون در کشور ترکیه ۲۵۰ هزار نسخه فروخته است و جلد نخست از سه گانه نویسنده در این زمینه به شمار می رود. به گفته این نویسنده ترکی، این رمان ابتدا به منظور یک سناریوی تلویزیونی نوشته شد، اما پس از آن وی تصمیم گرفت آن را تبدیل به رمان کند که طرح این رمان از آغاز مرگ معاویه شروع و تا پایان حادثه کربلا و حضور اهل بیت (ع) به مدینه به اتمام می رسد. نویسنده می گوید: «من ۶ ساله بودم که پدرم در آلمان کارگری می کرد و خودم ترکی را به صورت کامل و مسلط بلد نبودم و یادم هست که تنها چیزی که در زبان ترکیه به یاد داشتم، فحش دادن بود. در آن سال های کودکی در کوچه روزی دعوایی بین بچه ها شکل گرفت و یکی از طرفین دعوا به دیگری برای فحش دادن عبارت یزید را به کار برد. وقتی از پدرم درباره معنای این کلمه پرسیدم و او درباره شخصیت یزید برایم صحبت کرد، متوجه شدم که بهترین فحش دنیا همین کلمه است. در ترکیه رسمی است که برای نذری دادن نوعی شیرینی می پزند. من هم در محله سنی نشین زندگی می کردم و مادربزرگم در وقت معینی از سال این شیرینی را می پخت. وقتی از او می پرسیدم که برای چه این کار را می کنی، می گفت امروز روز شهادت حسین (ع) است و این نخستین بار بود که من از طریق خانواده ام درباره کربلا می شنیدم و هر چه بزرگتر می شدم، سهمم از آن بیشتر می شد. همچنین چیزهایی ذهن من را مشغول می کرد تا اینکه وقتی بزرگتر شدم فهمیدم تمام مذاهب اسلامی از یک آبشخور هستند. تا اینکه بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم و بیشتر با مذهب و راه و رسم امام حسین (ع) آشنا شدم. بعد از پایان دانشگاه تصمیم گرفتم راجع به محرم رمانی بنویسم. یادم هست در همان ایام در سامرا حرم امام عسکری (ع) را منفجر کرده بودند. وقتی گوینده اخبار گفت حرم امام شیعه را منفجر کردند، ناراحت شدم، چون به این باور رسیده بودم که آن امام همه مسلمانان است و نباید برای آن تمایز قائل شد. حسم این بود که تلویزیون در حال ایجاد تفرقه است و نباید این اتفاق بیفتد. به این نتیجه رسیدم که باید دست به قلم شد. در آن ایام ۳۶ ساله بودم و ۱۶ ماه بعد از آن حادثه «شهید عشق» نوشته شد. حسم این بود که هر کسی در نهایت باید در آخرت پیش روی امام خود حاضر باشد و دوست داشتم رمانی داشته باشم تا بتوانم آن را به پیشگاه اهل بیت (ع) ارائه کنم. در ترکیه خیلی از اهل تسنن با خواندن رمان با واقعیت زندگی امام حسین (ع) آشنا شدند و برای من دعا کردند، لذا فکر می کنم اگر بتوانم با ثواب این کتاب مقابل پیامبر (ص) بایستم، خدا را شاکر خواهم بود. وقتی برای نوشتن رمان دست به قلم می برید، شجاعتی دارید که ناشی از احساس است، نه علم. من برای نوشتن این کتاب ابتدا به مراجع اهل تسنن مراجعه کردم. پس از آن به سراغ کتاب های علویان ترکیه رفتم و دیدم که تنها مرثیه است و جواب من را نمی دهد. در نتیجه از شیعیان ترکیه منبع خواستم که آنها ۴۰ کتاب در این زمینه به من معرفی کردند. با خواندن این کتاب ها اصل مطلب دستگیرم شد.»

امید کوره چی
۷,۰۰۰ تومان